موارد زیر شامل اسپویلرهای «بچه های فضایی» است.
شما نمی توانید جسارت راسل تی دیویس را تحسین نکنید. او حقوق ساختن را از بین می برد دکتر هو از بی بی سی او دیزنی + را وادار می کند تا یک چک هنگفت بنویسد تا نمایش را به گونه ای زنده کند که تا به حال انجام نشده بود. سپس، با این همه پول در خطر و یک کمپین تبلیغاتی چند ماهه، او فصل یک را باز می کند و در را به روی طرفداران جدید می گشاید. این.
ما در پایان «کلیسای در جاده روبی»، با آخرین همراه دکتر، روبی ساندی (میلی گیبسون)، برای اولین بار وارد تاردیس می شویم. دکتر خودش را معرفی میکند و یک بررسی سریع از این فرضیه را برای مردم خانه ارائه میکند. آنها یک بیگانه هستند که توسط اربابان تایم گالیفری پذیرفته شده و سپس نابود شدند. که دکتر (یک بار دیگر) را به عنوان آخرین در نوع خود باقی می گذارد. یک مسافر شبه جاودانه در زمان که می تواند به هر نقطه از جهان برود.
برای تنظیم صحنه، این زوج به وایومینگ ماقبل تاریخ بازگشتند تا به چشماندازی دقیق از برخی دایناسورهای CGI نگاه کنند. این نمایشی است که به این می بالد که حتی برای یک صحنه دور ریختنی با بودجه جدیدش چه کاری می تواند انجام دهد. و کمک میکند تا خاطرات برخی از تلاشهای کمتر موفقیتآمیز برای انجام یک قسمت دایناسور از همان زمان دور شود.
روبی در حال حاضر به قراردادهای ژانر سفر در زمان آگاه است و در مورد خطرات علیت اگر روی پروانه قدم بگذارد می پرسد. دکتر قبل از اینکه روبی انجام دهد این ایده را رد می کند و آسیب غیرقابل بیانی به جدول زمانی وارد می کند. پروانه به سرعت احیا می شود و دکتر به TARDIS باز می گردد تا جبران کننده پروانه را فعال کند. که به همان اندازه این نمایش به این نزدیک است که بگوییم هرگز یک نمایش علمی تخیلی سخت نبوده و نخواهد بود.
برای سفر بعدی خود، آنها به آینده دور سفر می کنند و در ایستگاه فضایی فرود می آیند که نوزادان را برای پروژه های مستعمره پرورش می دهد. روده های کشتی توسط یک هیولای بی چشم و دندان سنگین تحت تعقیب قرار می گیرد در حالی که عرشه بالایی توسط نوزادان صحبت می شود. تنها چند ثانیه پس از اثبات این که نمایش میتواند دایناسورهایی با ظاهر مناسب را ارائه دهد، از آن فراتر رفته و دهان CGI وحشتناکی را به کودک اضافه میکند. من این کار را در فیلمها و آگهیهای تبلیغاتی دیدهام، و هیچوقت جواب نمیدهد، و خواهش میکنم که خدا دست از تلاش بردارد.
دکتر و روبی با خدمه روبرو می شوند، دسته ای از نوزادان با ذهن کودکان پیش دبستانی و دهان بزرگسالان، یا چیزی مشابه. آنها برای راه اندازی ایستگاه، با قرقره ها و کابل ها به آنها اجازه می دهد تا عملکردهای خاص خود را کنترل کنند، و کالسکه های هوشمند برای حمل آنها به اطراف رها شده اند. تنها حضور دیگر در کشتی یک هوش مصنوعی، NAN-E است که به عنوان صدای آرامش بخشی برای بچه ها عمل می کند.
ذکاوت ژانر روبی دوباره در اینجا ظاهر می شود، و او متوجه می شود که تقریباً یک کتاب داستان کیفیت به وضعیت گروهی از بچهها با حضور ناخوشایند و شیکمانند در زیر تهدید میشوند، و نیاز به یک قهرمان برای ورود و نجات آنها. این زوج به نوزادان نوازش هایی می دهند که بسیار مورد نیاز هستند و سپس توسط NAN-E به قسمت دیگری از ایستگاه دعوت می شوند.
در راه، این زوج درباره داستانهای منشأ بحث میکنند و اینکه چگونه روبی، به دنبال وقایع «کلیسای در جاده روبی»، میخواهد از TARDIS استفاده کند تا بفهمد والدینش چه کسانی هستند. در حالی که آنها صحبت می کنند، برف – همان برفی که وقتی روبی روی پله های کلیسای همنام رها شد بارید – در داخل راهرو شروع به باریدن می کند. خاطرات و تاریخ روبی به نوعی به زمان حال نفوذ می کند، یا او می تواند کاری برای تغییر جهان انجام دهد.
اما آنها نمی توانند خیلی روی آن تمرکز کنند، زیرا NAN-E آنها را قطع می کند، که معلوم می شود یک هوش مصنوعی نیست، بلکه یک شخص است. جوسلین سانسر (گلدا روشوول) آخرین عضو بزرگسال خدمه است که در ایستگاه ماند تا از بچه ها مراقبت کند وقتی به بقیه دستور خروج داده شد. دولت کره زمین پایین بودجه ایستگاه ها را برداشت و به بزرگسالان دستور داد که آنجا را ترک کنند و بچه ها را در جای خود رها کنند. اما، از آنجایی که این سیاره همچنین ضد سقط جنین است، آنها نوزادان هنوز متولد نشده را خاتمه نمی دهند و ترجیح می دهند به آرامی در اثر عوامل خارجی بمیرند. عزیزم، فکر میکنی ممکنه در مورد ما حرف بزنن؟
از آنجایی که مخاطبان آمریکایی این داستان را به عنوان یک داستان پس از Roe در نظر می گیرند، باید گفت که حزب محافظه کار بریتانیا نیز رویکرد مشابهی را در پیش گرفته است. در سال 2010، دولت کارگری با تعدادی از برنامه های هدفمند تلاش کرده بود تا فقر و بی خانمانی کودکان را تا حد زیادی کاهش دهد. اینها به سرعت توسط محافظه کاران جدید حل شد و نه تنها همه آن دستاوردها را خنثی کردند، بلکه موضوع را بسیار بدتر کردند. آنقدر که سازمان ملل – سازمان ملل! – همه مردم ملت را سرزنش کردند.
رگه گفتن بخش ساکت با صدای بلند زمانی ادامه می یابد که در حالی که برنامه ای برای نجات نوزادان در نظر می گیرند، تصمیم می گیرند آنها را به سیاره دیگری در منظومه ببرند. این دنیایی است که پناهندگان را می پذیرد، اما برای دریافت هر گونه کمکی باید در آستانه این سیاره قرار بگیرید، زیرا برای کمک به نجات افراد نیازمند از مناطق دورتر، انگشت خود را بلند نمی کند. باز هم، این یک اشاره نه چندان مورب به سیاست هیولایی بریتانیا در تلاش برای جلوگیری از ورود پناهجویان به کشور از طریق دریا است. برای نخست وزیر مایه افتخار است که به کار خود برای جلوگیری از عبور قایق ها افتخار کرده است.
این دردناکتر میشود زیرا این کشور برای لحظهای کوتاه در رویکرد خود پس از مرگ آلن کردی، پسر بچه دو سالهای که هنگام تلاش برای عبور از سوریه به اروپا غرق شد، تجدید نظر کرد. تصویر بدن او تبدیل به تصویری دلخراش و تعیین کننده آن روز شد، اما مطبوعات به سرعت تلاش کردند تا هر گونه احساسات طرفدار مهاجران را خفه کنند، و این کشور را قادر ساخت تا با صرف میلیون ها پوند برای ساختن یک بازداشتگاه در رواندا به اجبار درگیر یک غارت بزرگ شود. – جابه جایی افرادی که به دنبال پناهندگی در بریتانیا هستند به عنوان یک “بازدارنده”.
بزرگترها نمیتوانند مشکلات خود را برای مدت طولانی در نظر بگیرند تا اینکه اریک، یکی از بچهها (ببخشید، بچههای فضایی) به سطح پایینتر میرود تا با این بوگیم مقابله کند. لحظه ای گویا وجود دارد که روبی برای نجات کودک بسیار جلوتر از دکتر به سرعت می دود، و به موضوعی از ویژه کریسمس ادامه می دهد: روبی ساندی به جای اینکه منتظر کمک باشد، لوله فولادی در دست، حاضر است خود را با سر به صحنه عمل کند. دکتر هو زمانی که همراهان – نامی که از سال 1963 با آن روبهرو بودهایم – چهرههای فعالی در روایت هستند، همیشه رشد کرده است. هر یک از حامیان سریال، یکی، طرفداران سرسخت خود را دارد، اما چهرههای فرماندهی مانند سارا جین و آس همیشه محبوبترین افراد هستند.
هنگامی که نوزاد توسط سایر نوزادان با لوله گاز به عنوان شعله افکن نجات می یابد، آنها به طبقه بالا بازگردانده می شوند در حالی که دکتر و روبی در حال مقابله با بوگیمن هستند. مفروضات روبی زمانی به اثبات می رسد که بیگانه در واقع یک است ابلهمرد، همانطور که در ساخته شده از snot. سیستم های نادرست ایستگاه به دنبال ایجاد یک محیط مناسب برای بچه ها بودند و از ادبیات کودکان به عنوان الگو استفاده می کردند.
جوسلین متوجه میشود که میتواند در حالی که دکتر و روبی را در امان نگه میدارد، بوگی را به سمت قفل هوا مجبور کند. سپس هیولا را در معرض فضای خالی قرار میدهد، اما دکتر نمیتواند با یک شخصیت تنها و بد فهمیده دیگر آنقدر بیرحمانه رفتار کند. او راه خود را به اتاق قفل هوا باز می کند و در را می بندد تا هر دوی آنها را به داخل ببندد تا جان مرد درنده را نجات دهد.
این اپیزود زمانی به پایان میرسد که دکتر متوجه میشود که ایستگاه میتواند پوشکهای کثیف خود را به ارزش شش سال بیرون بیاورد تا آن را به سمت سیاره پناهنده سوق دهد. این یک بازی کاملاً منصفانه برای حل بحران ناشی از مایعات بدنی سرکش با یک شوخی مدفوع است.
از بحران جلوگیری شد، او و روبی به TARDIS برمیگردند، جایی که کلیدی را به او میدهد و از او به تیم استقبال میکند، قبل از اینکه اضافه کند که هر چقدر هم که بخواهد، نمیتواند او را به لحظهای که رها شده است برگرداند. او مخفیانه شروع به اسکن روبی می کند تا بفهمد معامله او دقیقاً چیست و چرا او قادر است جهان را خم کند. (و بله، سایه هایی از قوس دختر غیرممکن در نحوه اجرا وجود دارد.)
TARDIS به خانه روبی برمی گردد و آشپزخانه و شام کریسمس را در آن خراب می کند.
تصور می کنم مدت زیادی از پخش این قسمت نمی گذرد که گوشه های معمول اینترنت جنگ فرهنگی را فریاد خواهند زد. دیویس همیشه یک نویسنده سیاسی بود و خود را موظف می دانست که نسبت به دیدگاه خود در مورد مسائل روز عذرخواهی نکند. دوره اصلی او در این سریال در انتهای سالهای بلر و براون ریشه داشت که با خشم عدالتخواهان در مورد تهاجم به عراق تقویت شد. با توجه به پخش آن در دیزنی پلاس، مدل محدودیت محافظهکارانه، باز هم این شگفتآورتر است.
در طول اولین تصدی خود، دیویس تولید هر قسمت را با یک جلسه لحن آغاز می کرد که نشان می داد چگونه هر قسمت احساس ثابتی را در نویسندگی، بازیگری و کارگردانی حفظ می کند. در مقام مقایسه، «بچه های فضایی» به طرز وحشیانهای پراکنده میشود: شوخیهای مدفوع و گوز در یک صحنه، وحشت ناراحتکننده در صحنه بعدی، بررسیهای سنگین اخلاقیات انسانی بین. صحنههای گفتگوی بزرگسالان جوسلین که از طریق «فیلتر پرستار بچه» اجرا میشود، منبع خوبی برای کمدی است، عجیب است که با درام بالا در کنار هم قرار میگیرند.
اما این کم و بیش چیزی است که باعث می شود دکتر هو یکی از بهترین برنامههای تلویزیونی – توانایی آن در انجام هر کاری که خشنود است. اگر عجیب بودن چیزهایی که اخیراً دیده اید جذاب است، شما به تازگی تبدیل به یک شده اید دکتر هو پنکه. اگر اینطور نبود، ممکن است دریابید که قسمت بعدی همان چیزی است که شما به دنبال آن بودید.